هر زن خوبی، نیک به این نکته واقف است که چطور باید در مواقع سخت کنار شوهرش باشد. این مواقع سخت شامل همان لحظههایی میشود که روزگار با یک لگد جانانه آنها را به بدترین قسمت ممکن زندگی پرتاب میکند. مثلا وقتی که چکهای همسر شما به بانک میرود، آن هم درست در شرایطی که ریالی پول در حساب او نیست. یا وقتی که رئیسش بدون هیچ دلیل موجهی او را به شدت مورد مواخذه قرار داده آن هم فقط به این دلیل که روی مود خوبی نبوده است. در این میان نکتههایی وجود دارد که شاید شما از آنها آگاه نباشید. همین نداشتن آگاهی بعضی اوقات سبب میشود شما در مواقع ناراحتی همسرتان رفتاری از خود نشان دهید که اوضاع را چه بسا بدتر هم بکند. در واقع دانستن اینکه در روزهای بد زندگی همسرتان شما چه رفتاری باید داشته باشید بسیار ضروریتر از رفتار شما در روزهای خوش زندگی شوهرتان است. تحقیقات نشان داده است که اگر همسر شما روزهای بدی را به لحاظ کاری و یا چیزی شبیه آن سپری میکند، بیشترین چیزی که شما میتوانید انجام بدهید، حمایت از اوست. شما باید پشت همسرتان بایستید و حداقل در خانه موقعیتی را فراهم کنید که فاقد هرگونه استرسی باشد. از طرف دیگر در مواقع خوشحالی او هم میتوانید بعضی از مسائلی را که در شرایط عادی نمیتوانید راجع به آنها صحبت کنید، بیان کنید. به این ترتیب است که شما میتوانید روابط زناشویی خود را محکم کنید.
کنجکاو باشید
این کنجکاوی به معنای کنترل کردن شوهرتان نیست. پس لطفا اشتباه نکنید. از همسرتان راجع به چیزهایی سوال کنید که برای او جذاب هستند. البته این سوالها اصلا نباید منفی باشند. بلکه باید نشان بدهید آنچه که برای شوهر شما قابل اهمیت است به همان اندازه برای شما هم اهمیت دارد. شما میخواهید در تجربه کردن اتفاقاتی که برای او جالب توجه هست به همسرتان بپیوندید. بنابراین او احساس میکند شما همیشه و همه جا کنارش هستید حتی اگر حضور فیزیکی هم نداشته باشید اما او این احساس را خواهد داشت. کنجکاوی مثبت شما نسبت به علایق همسرتان (حتی اگر این مقوله فوتبال باشد که خانمها خیلی توجهی به آن ندارند) باعث میشود که او خیلی راحتتر به شما اعتماد کند و همه چیز را برایتان بازگو نماید. این حس شما را بیش از پیش به همسرتان نزدیک میکند. چون او می داند علایقش همان قدر که برای خودش اهمیت دارند، برای شما هم مهم هستند.
از خود اشتیاق نشان بدهید
اگر همسرتان موفق شده یک ارتقاء شغلی را به دست بیاورد یا اگر معاملهای را که مدتها برایش تلاش کرده به سرانجام رسانده، باید بدانید که شما مجبور هستید – تاکید میکنیم – مجبور هستید شوق و شور مضاعفی از خود بروز بدهید. وقتی که او به خانه میآید و این خبر خوش را به شما میدهد، اگر آب دستتان است زمین بگذارید و هرکار دیگری را فراموش کنید. فقط یک کار است که شما باید انجام بدهید. به همسرتان بگویید که چقدر برای او و بابت موفقیتی که به دست آورده است خوشحال هستید.
فراموش نکنید که شما باید خوشحالی خود را به شوهرتان نشان بدهید. حتی بیشتر از آن حدی که واقعا خوشحال هستید. اگر لازم شد حتی از فرط خوشحالی یک جیغ کوتاه هم بکشید. حالا میتوانید غرور و فخر او را بابت اینکه شما تا این حد از خوشحالیاش خوشحال شدهاید ببینید.
باور کنید همسر شما در چنین موقعیتی بیشتر از اینکه بابت آنچه به دست آورده خوشحال باشد به خاطر اینکه شما را اینچنین شریک شادی خود دیده خوشحال است. یادتان نرود که اگر دستاورد همسر شما یک ارتقای شغلی است، پس باید خودتان را آماده کنید برای ساعتهای بیشتری که او قرار است صرف کارش کند. حتی اگر این موضوع کمی شما را به فکر فرو برده و نگرانتان کرده، لطفا هرگز در آن لحظه چنین چیزی را بروز ندهید و هر دلواپسی را پیش خودتان نگه دارید. به هیچوجه توی ذوق شوهرتان نزنید. فعلا فقط وقت خوشحالی است. بگذارید شوهرتان با چنین خوشحالی که شما از خود نشان میدهید، احساس یکی بودن کند، یکی بودن با شما و این یعنی مقدمه ساختن یک رابطه فوقالعاده محکم و ارزشمند.
او را تصدیق کنید
همسرتان بابت پیروزی تیم فوتبال محبوبش بسیار خوشحال است و صدای خندهاش همه فضای خانه را پر کرده. حتی اگر فوتبال برای شما مقوله جالبی نیست، اما لطفا خوشی او را خراب نکنید. برعکس این خوشحالی را تایید کنید. چطور؟ اصلا کار سختی نیست. اتفاقی که تا این حد موجب مسرت همسرتا ن شده را همانقدر که برای او جدی است مهم جلوه دهید و در این خوشحالی همراهیاش کنید. به او بگویید که اگر تیم مورد علاقهاش شکست میخورد، چقدر متاسف میشدید و حالا که برنده شده است تا چه اندازه خوشحال هستید. وقتی که شما دقیقا همان چیزی را تایید میکنید که همسرتان میخواهد در واقع حس همذاتپنداری خود را با او نشان دادهاید و در ضمن ثابت کردهاید که حداقل به اندازهای که نیاز باشد از مقولهای که برایش اهمیت دارد، اطلاعات کافی دارید. این حرکت شما برای ساختن روابطی نزدیک بسیار مهم است حتی اگر پیش خودتان فکر میکنید که علایق او بیشتر مناسب یک نوجوان است تا یک مرد بالغ متاهل. اگر همانطور باشید که او دوست دارد، اگر به علایقش احترام بگذارید و خودتان را در غم و شادیهایش دخیل کنید، در واقع به او احترام گذاشتهاید نه اینکه باج داده باشید. پس لطفا احترام گذاشتن را با باج دادن اشتباه نکنید. مطمئن باشید این موضوع شما دو نفر را بیشتر به هم نزدیک میکند.
به او توجه کنید
یک نکته مهم درباره زبان بدن شما وجود دارد. چیزی که میتواند در ایجاد روابط محکم با همسرتان بسیار کارساز باشد. وقتی شما هیچ ریاکشن فیزیکی از خود بروز نمیدهید، ممکن است این ذهنیت را برای همسرتان یا حتی فرزندانتان ایجاد کند که شما یک انسان بیتفاوت هستید. بنابراین گاهی واقعا نیاز است همراه کلمات حمایت کننده از چهره و حرکات دستانتان نیز برای جدیت بخشیدن به ماجرا استفاده کنید. وقتی همسرتان مشغول تعریف کردن یک ماجرای جالب (از دید خودش) برای شماست. اگر خودتان را سرگرم ناخنگرفتن کنید، یا حین حرفهای او از پنجره به بیرون زل بزنید تا سرتان را به گردگیری گرم کنید، حتی اگر گوشتان هم به حرفهای او باشد، اما عملا با رفتار و زبان بدنتان بیعلاقگی خود را نشان دادهاید. به جای آن، در چشمهای او نگاه کنید. لبخند بزنید و نزدیک او بنشینید و با تکان دادن سر، حرفهایش را تایید کنید. به این ترتیب احترامی را که برایش قائل هستید، به او نشان میدهید و این مساله سبب میشود که همسرتان همچنان به گفتن ادامه دهد. با این وصف شک نکنید که او با این طرز برخورد همیشه حرفهایش را به شما میزند، چون مطمئن است تنها کسی که با علاقه و حوصله کامل به حرفهایش گوش میکند، شما هستید. این وسط هرگز حرف نگفتهای هم باقی نمیماند. در این شرایط همسرتان اینقدر با شما حس یکی بودن خواهد داشت که تصمیم بگیرد همه حرفهای خوب و بدش را فقط به شما بگوید نه هیچکس دیگری.